به گزارش حیات، سفر رئیس جمهور کشورمان به چین و نوع روابط ما با پکن و مسکو در برهه حساس و سرنوشتساز کنونی (که شاهد فعالسازی مکانیسم ماشه و تشدید تهدیدات همهجانبه غرب علیه ایران هستیم) به مثابه پروندهای مهم در حوزه سیاست خارجی کشورمان مورد بحث قرار گرفته است. بسیاری از مخاطبان در صدد سنجش حدود و ثغور این روابط و برخی دیگر، با نگاه سیاستزده در صدد نفی مطلق آن هستد.
در چارچوب یک نگاه استراتژیک کلان، وظیفه دستگاه دیپلماسی کشور این است که با تکیه بر اصل تأمین منافع ملی و همچنین دیپلماسی منطقهای و تعامل با همسایگان، مجموعهای از راهبردها را تعریف کند که نیازها و اهداف کشور را در مقاطع مختلف برآورده سازد. روسیه، پس از تنشهای مربوط به اوکراین و گسترش ناتو به شرق، دریافته است که پذیرش کشورهایی چون گرجستان، مولداوی، اوکراین و آذربایجان در ناتو، نیروهای نظامی اروپا را به مرزهای این کشور نزدیکتر خواهد کرد.
این تحولات، تهدید غرب علیه روسیه را پررنگتر کرده و مسکو را به این نتیجه رسانده است که باید به ایران بهعنوان یک شریک راهبردی، نزدیکتر شود. اگرچه در این مسیر اختلافاتی نیز میان طرفین بر سر تفسیر تحولات گذشته و جاری در حوزه روابط بین الملل وجود دارد اما این اختلافات قطعاً نمیتواند نافی اصل همپوشانی و همافزایی طرفین در مسیر مواجهه با تهدیدات قطعی غرب تلقی گردد.
هنگامی که بازیگران در نظام بینالملل با تهدیدات فزایندهای روبرو میشوند، بهطور طبیعی بهدنبال یافتن شرکای تاکتیکی و استراتژیک میگردند؛ این یک اصل عقلانی در روابط بینالملل است. ایران، روسیه و چین توانایی آن را دارند که برای مقابله با تهدیداتی که منافعشان را از سوی برخی کشورها به خطر میاندازد، یک بلوک یا منظومه همافزا تشکیل دهند.
پیششرط اصلی ایجاد چنین بلوکی، وجود ظرفیت و اراده لازم است که این علاقه در ایران، روسیه و برخی کشورهای حوزه شانگهای، بریکس و اوراسیا مشاهده میشود. سند سیاست خارجی روسیه، ایران را بهعنوان یک ظرفیت استراتژیک برای این کشور معرفی میکند. این قاعده در خصوص چین نیز صادق است. در این میان نه خبری از وابستگی و عدم استقلال ایران است و نه خبری از عدم واقعبینی در قبال اختلافات قطعی و محتمل!
در این میان، توجه به اسناد سیاست خارجی و دکترین حاکم بر روابط دیپلماتیک روسیه و چین ضروری است. بهعنوان مثال، در منشور سیاست خارجی روسیه 2022، به اولویت دسترسی به آبهای آزاد اشاره شده که ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، میتواند نقش مهمی در تأمین این نیاز ایفا کند. باید تأکید کرد که «نگاه به شرق» به معنای وابستگی به شرق نیست، بلکه هدف اصلی، ایجاد همافزایی استراتژیک و تاکتیکی میان ایران، روسیه، چین و سایر کشورهای شرقی برای تحقق منافع ملی است.
ایران هرگز قرار نیست به یک متغیر وابسته در نظام بین الملل تبدیل شود زیرا این امر با گفتمان انقلاب اسلامی همخوانی و نسبتی ندارد اما این مسئله نه به معنای نفی ظرفیتهای ارزنده شرق و نه به معنای اثبات عدم دشمنی غرب با ایران است!
بهتر است مدعیان روشنفکری و واقعگرایی (از نگاه غربی) در حوزه سیاست خارجی آگاه باشند که «نگاه به شرق» در چارچوب «سیاست خارجی متوازن» تعریف شود، جایی که وزن ظرفیتهای دیپلماتیک و استراتژیک و تاکتیکی نظام بین الملل شناسایی و در راستای منافع ملی بهکار گرفته میشوند.
منبع؛ تسنیم
نظر شما